تو توی زندگی من

روبروم دیواری از ناگفته ها

پشت سر حرفای تلخ این و اون

تو گلوم فریاد بی صدای درد

توی قلبم قصه ی تکراری تنهایی ها

 

پشت سر خاطره ی بد

روبروم اینده ی سرد

حرف تلخ این و اونو

همه ی زندگیمه درد

 

نه کسی سنگ صبورم نه کسی حتی کنارم

میشه تکرار روز و شب ها

ارزو جز تو ندارم.

 

خسته ام از دست خودم هم

از زمون و اسمون هم

نرسید ناله و اهم

به گوش کر خدا هم ...

 

روبروم تو

پشت سر تو

حال و اینده ام فقط تو

زنده ام و زندگی من

بسته  شد به دیدن تو

 

تلخیه این شب و روزها

تو ی این زندگی بد

همه خواستنی و خوبه

چون که زنده ام واسه ی  تو

 

نظرات 1 + ارسال نظر
محمّدعلی خداپرست یکشنبه 31 مرداد 1389 ساعت 11:11

پشت سر حرفای تلخ این و اون...
روبروم آینده‌ی سرد...

این دو تا رو نفهمیدم عزیزم:* یادم بنداز دیدیم همو ازت بپرسم.
منم هیچ آرزویی جز زهرا جون ماه خودم:* ندارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد