انگشت کرد توی دماغ کوچکش و اهسته مالید گوشه ی فرش
مادر دید
کتک مفصلی خورد و بعد از ان
انگشت میکرد توی دماغ کوچکش و اهسته و با دقت میمالید به لباس های مادر توی کمد!
من واقعا نمیدونم بعضی از این موضوعا چهجوری به ذهن زهرا جونم:* میرسه؟! که انقد خوشگل داستانشون میکنه...
من واقعا نمیدونم بعضی از این موضوعا چهجوری به ذهن زهرا جونم:* میرسه؟! که انقد خوشگل داستانشون میکنه...